چکیده زمینه و هدف: پژوهشها نشان میدهند که احساس تنهایی والدین کودکان با ناتوانی بیشتر از والدین کودکان بدون ناتوانی است. هدف پژوهش حاضر مقایسه احساس تنهایی در مادران دانشآموزان با ناتوانیهای عصبی-تحولی (مادران دانشآموزان با اختلال طیف اتیسم، مادران دانشآموزان با کمتوانیذهنی و مادران دانشآموزان با اختلال یادگیری ویژه) در شهر شیراز بود. روش بررسی: روش این پژوهش علی-مقایسهای بود. جامعه آماری شامل همه مادران دانشآموزان با ناتوانیهای عصبی-تحولی دوره ابتدایی (مادران دانشآموزان با اختلال طیف اتیسم، مادران دانشآموزان با کمتوانیذهنی و مادران دانشآموزان با اختلال یادگیری ویژه) شهر شیراز بود. حجم نمونه این پژوهش شامل 135 نفر از مادران کودکان با ناتوانیهای عصبی-تحولی بودند و روش نمونهگیری خوشهای بود. به منظور سنجش احساس تنهایی از مقیاس احساس تنهایی دهشیری و همکاران استفاده شد. برای تحلیل دادهها از تحلیل واریانس یکمتغیره برای نمره کل احساس تنهایی و تحلیل واریانس چندمتغیره برای خردهمقیاسهای احساس تنهایی استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که از نظر احساس تنهایی تفاوت معنیداری بین مادران کودکان دارای کمتوانیذهنی با مادران کودکان دارای اختلال یادگیری ویژه وجود داشت (005/0= P). از نظر خردهمقیاسهای احساس تنهایی، فقط در احساس تنهایی ناشی از ارتباط با دوستان، مادران کودکان دارای اختلال یادگیری ویژه با هر دو گروه مادران کودکان دارای کمتوانیذهنی و مادران کودکان دارای اختلال طیف اتیسم تفاوت معنیداری داشتند (016/0= P). نتیجهگیری: بنابراین طراحی و اجرای برنامههای پیشگیرانه و مداخلهای جهت بهبود احساس تنهایی مادران کودکان با ناتوانیهای عصبی-تحولی به ویژه مادران کودکان با اختلال یادگیری ویژه ضروری است.